روزنه ها
رنگها
القاب
بر چهرۀ زخم خوردۀ زنگار گرفته
که مرحم هم نمی نهیم
که نمک می گذاریم
و جوشش خون بر گریبان زخم خوردۀ دل نازک ترحممان
چه ضجه ای می زند دست لرزانم
که فوران خون را به بازی می گیرد
که تقلای مرگ را بازیچۀ خود می کند
چه روزنه ای است ...